تقدیم به عشقها و ارزوها به امیدها وانتظار ها............
به قلبهای فشرده شده به احساسات اتش گرفته به فنا شده به تباه شده ها...........
به خاکستر های بر باد رفته .تقدیم به بهار که عشق می زاید به فصل پاییز که عشق می پرواند
تقدیم به رازهای ابراز نشده به اشکهای ره گم کرده وبه نفسهای از سینه بر نیامده وبه سینه باز
نگشته تقدیم به انها که چون اقیانوس ظاهری ارام وباطنی شوریده دارند.
تقدیم به پروانگانی که بی پروا عاشقانه می سوزند ودم بر نمی اورند.
تقدیم به ان غم که چون شمع روشن میان گریه می خندد و جمعی را خوشدل و سرگرم میسازد
سلام..وبلاگت قشنگه.اگه موافقی تبادل لینک کنیم....ما رو با اسم نویسنده های کوچولو بلینک و به وبلاگمون بیا و بگو ک با چ اسمی بلینکیمت.مرسی بای
سلام سعیده جان ممنون از حضورت ممنون از راهنماییات انگار راست میگی بیخیالش !
بازم بیا !
پشت آن پنجره ی رو به افق ، پشت دروازه ی تردید و خیال
لا به لای تن عریانی بید ، من در اندیشه ی آنم که تو را ، وقت دلتنگی خود دارم و بس
بازم شبگرد تنها !
سلام سعیده جون
خوفی چه خفرا
بابا چرا وبلاگ حامدینا باز نمیشه امروز بعداز مدتها اومدم تو نت
ولی انگاری با ما کنار نمی یاد کلافه شدم.
راستی یه زنگ به اقای حاتمی بزن بازم گیر داده به طرحامون
هر چی حرف میزنم بازم حرف خودشه شاید حرف تورو قبول کنه.
شرمنده گوشیت خاموش بود مجبور شدم بیام به وبلاگت.
عزیزم غصه نخور منم نمیتونم برم تو وبلاگشون
بعدشم خاطره جان من چقدر بگم کاره اداره رو اینجا نگو اخر منو میکوشی
باشه امشب بهش زنگ میزنم باهاش حرف میزنم ببینم چی میشه
حالا می مردی یه نظر بهمون بدی خاطره خانوم
سلام سعیده. خوبی؟ ببخشید دیر اومدم. پستت عالی بود.
راستی اون قضیه رو هم مجددا تبریک میگم.(سانسوری گفتم اونایی ک نمیدونن بسوزن)
ممنون که بهم سر زدی..
با افتخار لینکت کردم
منو با اسم خودم یا عنوان بلاگم هر کدوم دوست داشتی لینک کن...
بازم ممنون