اشک حسرت

سئوگیلیم،عشق اولماسا،وارلیق بوتون افسانه دیر

اشک حسرت

سئوگیلیم،عشق اولماسا،وارلیق بوتون افسانه دیر

خدایا متشکریم.............

  

 این روزها صبح وقتی که چشمم را بازم می کنم........


قبل از هر چیزی یادم می افته که هنوز زنده ام.............


یعنی ممکن است که یه روز دیگه وقت داشته باشم که زندگی کنم........


واین قشنگترین هدیه ای است که خدا به همه ما میدهد............


اما گاهی یادمان می رود که به خاطر زنده بودنمان از خدا تشکر کنیم..........


همیشه یادمان می رود به خاطر چشم هایمان به خاطر راه رفتنمان .....


به خاطر اینکه می توانیم سیبی را ببوییم ویا به یک برگ دست بزنیم........


ویا روی خاک دراز بکشیم.......


به خاطر همه ی چیزهایی که هست ویاد من نیست از خدا تشکر کنیم........


خدایا تو بی بهانه به ما مرحمت میکنی و ما برای تشکر از تو به دنبال بهانه ایم.......


خدایا برای همه چیز از تو متشکریم...............


نظرات 7 + ارسال نظر
ثریا چهارشنبه 3 اسفند 1390 ساعت 03:52 ب.ظ http://serina.blogsky.com

سلااام...
فوق العاده بوود...
وبلاگ زیبایی داری خوشحال میشم به منم سر بزنی...ممنون

خاطره جمعه 5 اسفند 1390 ساعت 11:32 ق.ظ

سلام

ای ول بازم مثل همیشه گل کاشتی

زیبا بود سعیده جان

سلام عزیزم

خواهش میکنم بابا خاطره جان چه عجب اینبار نظر دادی افتاب از کدوم طرف

در اومده هان

یکی از بچه های دانشگاه جمعه 5 اسفند 1390 ساعت 11:35 ق.ظ

سلام

خیلی زیبا بود


راستی ببخشید داشتم بست قبلیتونو میخوندم

یکی از نظراتونو که داده بودن یکیشون بهتون تبریک گفتن اونم سانسوری چی هست که ما نمیدونیم بقیه میدونن

ببخشید ها

قرار نیست که همه چیزو همه بدونن لابد خصوصی بوده

که نخواستیم کسی دیگه بدونن شما به درست برس عقب نمونی اقا ....

حامد HmD جمعه 5 اسفند 1390 ساعت 03:47 ب.ظ

ب نکته ی ظریفی اشاره کردی . ایشالله که صدها سال عمر که خیلی زیاده میخوای چیکار؟ همی 70-80 تا بسه.
راستی بگم تبریک واس چی بود؟ بچه ها مشتاقن بدونن !

nedanegarss501 شنبه 6 اسفند 1390 ساعت 12:19 ب.ظ http://nedanegarss501.blogsky.com

دور باش اما نزدیک....
من از نزدیکی دور میترسم
(دکتر علی شریعتی)

ندا همکلاسیت شنبه 6 اسفند 1390 ساعت 03:33 ب.ظ

سلام سعیده جان

بابا این همون پسره ی فضول کلاس نیست اینجا هم اومده

بابا عجب رویی داره یکی نیست بهش بگه به تو چه فضول

وای ببخشید یادم رفت اپت خیلی زیبا بود از همه مهمتر

وبلاگت محشره حرف نداره


دوست دارم بووووووووووووووووووووس

سلام ندا جان

ممنونم از اینکه بهم سر زدی

بابت این پسره هم که باید بگم فکر کنم با این حالگیری که کردم امروز

حالش جا اومده ول کن بی خیال

یکی از بچه های دانشگاه شنبه 6 اسفند 1390 ساعت 03:35 ب.ظ

سلام

داشتم رد میشدم گفتم بهتون یه سر بزنم فکر اپ جدیدی کرده باشی

راستی هنوز نمیدونم این پسره چی رو میدونه ما نمیدونیم

اقا جان بچسب به درسو مشقت تورو چه به اینکارا

عجب رویی داری هااااااااااااا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد