اشک حسرت

سئوگیلیم،عشق اولماسا،وارلیق بوتون افسانه دیر

اشک حسرت

سئوگیلیم،عشق اولماسا،وارلیق بوتون افسانه دیر

عشق بی ریاست!!!

       دیدی تا حالا کسی رو دوست داشته باشی دلت نیاد اذیتش کنی؟


      دلت نمیاد شیشه ی دلش رو با سنگ زخم زبون بشکنی؟ دلت نمیاد ازش پیش خدا


      شکایت کنی؟حتی اگه بره و همه چیزو با خودش ببره....حتی اگه از اون فقط های های


      گریه ی شبانت بمونه و عطر آخرین نگاهش...حتی اگه بعد از رفتنش پیچک دلت به شاخه


     نازک تنهایی تکیه کنه؟هر گوشه و کنار شهر هر وقت کسی از کنارت رد میشه که بوی


     عطرش رو میده چه حالی میشی؟ بر میگردی و به اون رهگذر نگاه میکنی تا مطمئن 


     بشی خودش نبوده!!!!



          آری خداوند عشق را در قلب انسان به ودیعه نهاد تا دوست بدارد تا بهانه ای


         باشد برای محبت برای جان دادن برای یکی شدن برای ...........


        آری عشق را بهانه ای برای مقاصد پوچ و عبث خویش قرار ندهیم که عشق را


       سازگاری با ریا نیست پس عشق را به زنجیر مکشیم!!!!!!!



به نام عشق

      به نام خدا خالق انسان به نام انسان خالق غمها به نام غمها بوجد آورنده ی اشکها


     به نام اشک تسکین دهنده ی قلبها به نام قلبها ایجاد گر عشق وبه نام عشق زیباترین


     خطای انسان!!!


      دختری از پسری پرسید:آیا منو قشنگ میدونی؟پسر جواب داد:نه! پرسید:آیا دلت میخواد


      تا ابد با من بمونی؟گفت: نه!سپس پرسید:اگر ترکت کنم گریه میکنی؟و باز بار دیگر تکرار


      کرد نه!!! دختر خیلی ناراحت شد ....وقتی برای آخرین بار لحظه با چشمانی که پر از اشک


      بودبه پسر نگاه کرد....پسر دستهایش را گرفت گفت:


      تو قشنگ نیستی بلکه زیبایی....من نمیخواهم تا ابد با تو باشم بلکه من نیاز دارم


      که تا ابد با تو باشم و اگه روزی مرا ترک کنی....گریه نمیکنم می میرم!!!!!




باور کن...!

 

آزاد شو از بند خویش زنجیر را باور نکن اکنون زمان زندگیست تاخیر را باور نکن!


خود را ضعیف و کم ندان تنها در این عالم ندان بر روی بوم زندگی هر چیز میخواهی


بکش  زیبا و زشتش پای توست تقدیر را باور نکن...!


خالق ترا شاد آفرید پرواز کن تا آرزو....زنجیر را باور نکن!!!!!